«ملی و راه های نرفتهاش»؛ تکرار ملالآور شعارهای فمنیستی
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۲۸۷۲۸
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: ملی و راههای نرفتهاش دقیقاً همان چیزی است که از فیلمسازی مثل تهمینه میلانی انتظار میرود. ملودرامی اغراق آمیز و یکسویه با شعارها بسیار گلدرشت فمنیستی. یکی از همان فیلمهای پرسوز و گداز که در اواسط دهه هفتاد منتقدان و بخشی از جامعه به سبب حال و هوای آن دوران این فیلمها را تحویل هم میگرفتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بزرگترین معضل فیلمسازان زن نسل تهمینه میلانی این است که در فیلمهایشان چه گفتن را به چگونه گفتن ترجیح میدهند. هنوز که هنوز است به سیاق دهه شصت هجری شمسی اصرار دارند فیلمهایشان پیام داشته باشد. حتماً درباره یک معضل اجتماعی حرف بزنند و این حرف را چنان بد و شعاری مطرح کنند که مخاطب دلزده شود. در همین ملی و راههای نرفتهاش به وضوح سایه سنگین چنین نگاهی را بر روی فیلم احساس میکنیم. سیامک شوهر ملیحه همینطور بیدلیل بد و احمق و نفهم است. یک حیوان وحشی و درندهخو است که فقط بلد است مشت و لگد نثار ملیحه بینوا کند.
میلانی سعی کرده با طرح مسائلی مثل این مسئله که پدر سیامک در جوانی او را کتک میزده رفتارهای امروز او را توجیه کند. اما رفتارهای سیامک آنقدر هیستریک و غیرعقلانی است که یک درصد هم نمیتوان منطقی به این رفتارها نگاه کرد چه برسد به اینکه بخواهیم برای چنین رفتارهایی دلیل هم بیاوریم. سیامک فقط میزند. اصولاً نمیپرسد چرا و به چه دلیل، بلکه بی دلیل و صرفاً برای ارضا روانی خود ملیحه را کتک میزند. میلانی هیچ دلیل قانعکنندهای که بشود آن را پذیرفت برای تماشاگر نمیآورد که چرا باید سیامک اینطور آدمی باشد. آن چند کلمه دیالوگ درباره کتک خوردن از پدر در کودکی هیچ توجیه منطقی برای رفتارهای هیستریک سیامک نیست. هزاران انسان در ایام کودکی از پدران و مادران خود کتک میخورند اما یکی از رفتارهای سیامک را هم از خود بروز نمیدهند.
اصولن برای فیلمسازان هم نسل و هم دوره میلانی عنصر منطق درباره قطب شر ماجرا چندان مطرح نیست. آنها برای پیشبرد فیلم خودشان به چنین هیولاهای بیمنطقی احتیاجی دارند. علتش هم آن است که حرفی که میخواهند بزنند و پیامی که میخواهند بدهند از داستان و منطق داستانی برایشان مهمتر است. تهمینه میلانی اصرار و ابرام فراوانی دارد که یک فمنیست باشد. اصرار و ابرام دارد که از بدبختیها و مصائب زنان ایرانی حرف بزند. اینها به خودی خود ایراد نیست. به هر حال هر انسانی برای خود عقیده و نظری دارد. اما کسی فیلمساز بزرگی میشود که عقیدهاش را در لفافه داستانی گیرا ابراز کند. فدا کردن داستان برای بیان عقیده در مدیوم سینما یعنی از دست رفتن همه چیز.
در فیلمها عقیده فیلمساز مهم نیست، مهم نیست که فیلمساز از چه موضوعی صحبت میکند بلکه مسئله مهم این است که فیلمساز چگونه داستانش را تعریف میکند. در ملی و راههای نرفتهاش با داستانی تکراری و بارها تعریف شده طرف هستیم که فقط سر و شکل و ظاهر داستان نو شده وگرنه هیچ نوآوری در داستان این فیلم ملاحظه نمیکنیم. داستان فیلم همان حکایت قدیمی ملودرام است که میلانی از بچههای طلاق فیلمهایش را بر مبنای آن ساخته است (منهای استثنایی مثل دیگه چه خبر؟ و آتش بس). حتی الگوها هم تغییر نکرده، مرد مستبد و زورگو و زن مظلوم و بیچاره دو عنصر اصلی کارنامه فیلمسازی میلانی هستند. همانطور که مردان فیلمهای او بیدلیل بد و ظالم هستند، زنان فیلمهای او هم بیدلیل خوب و پاک هستند. غلظت این پاکی و معصومیت به قدری بالاست که در اکثر اوقات به بلاهت پهلو میزند. مثل همین ملیحه که ظاهراً پاک و معصوم است ولی واقعیت این است اسم این رفتار ملیحه معصومیت نیست بلاهت است.
در ملی و راههای نرفتهاش اصولاً چیزی بنام منطق داستانی وجود خارجی ندارد. اتفاقها بدون دلیل و منطق خاصی پشت سر هم ردیف میشوند. مثلاً ملیحه یک دفعه با دیدن سیامک یاد یکی از شخصیتهای سریالهای ترکیهای میافتد و عاشقش میشود. با همان بلاهت معصومانه نشانههای واضح جنون در سیامک را نادیده میگیرد و با او ازدواج میکند. ابلهانه از سیامک کتک میخورد و میبخشد. با همان بلاهت کمنظیرش در برابر خیانت نیره سکوت میکند تا فاجعه بعدی رقم بخورد. و ناگهان در سکانسهای پایانی در حالی که نیره با دوست خائنش قرار دارد سیامک از آسمان ظاهر میشود تا ملیحه را با دوست خواهرش ببیند تا این فیلمنامه بیمنطق وارد پرده پایانی شود و با پایانی باز و نچسب به پایان برسد.
این بیمنطقی فیلمنامه تاثیرش را روی شخصیتها هم گذاشته. منهای نیره باقی شخصیتهای فیلم یا به اندازه ملیحه ابله هستند یا به اندازه سیامک ظالم. برادر بزرگ ملیحه هم درست مثل سیامک یک هیولای نفهم و بیمنطق است. پدر و مادر ملیحه هم کاریکاتورهای درجه چندمی مشابه پدر و مادرهای سریالهای ایرانی هستند. پدر سیامک هم که قرار است نمادی از مردانگی سترون نسل قدیم باشد جز چند دیالوگ و مقداری نگاه ناراحت چیزی ندارد (راستی چرا جمشید هاشمپور حاضر میشود چنین نقشهای بیهودهای را بازی کند؟). مادر ملیحه هم ناگهان از مادری ظالم و قدرتمند به مادری مظلوم و شکست خورده تغییر فاز میدهد تا مبادا زن بدی در این فیلم باقی بماند.
بعید است خود میلانی هنگام نوشتن فیلمنامه متوجه اشکالات متعدد داستان نباشد، اما برایش مهم نیست. میلانی حاضر است برای بیان دغدغههایش همه چیز را زیر سوال ببرد ولی حرف به ظاهر مهمش را بزند. در ملی و راههای نرفتهاش هم منطق داستانی مهم نیست. مهم این است که ملیحه انقدر مظلوم و ابله باشد که دل تماشاگر برایش بسوزد. نمیدانم تهمینه میلانی تلما و لوئیز ریدلی اسکات را دیده است یا خیر. اگر ندیده باید دهها بار این فیلم را ببیند تا بفهمد وقتی از فیلم فمنیستی خوب حرف میزنیم از چه حرف میزنیم. در آن فیلم و دهها نمونه موفق فمنیستی دیگر با فیلمهایی طرف هستیم کم نقص به لحاظ داستانپردازی و عالی در اجرا.
مشکل ما با عقاید میلانی نیست، با فیلمنامه پر اشکال و کارگردانی ضعیف آثار اوست. با اغراق بیهودهای است که در داستانهایش وجود دارد. مشکل تماشاگران با بلاهت شخصیتهای فیلم میلانی است که بدون دلیل خاصی یا وحشی هستند یا معصوم. میلانی مدتها است فیلم ساختن را فراموش کرده (از ابتدا بلد بود؟). او بلد نیست کاراکتر همدلی برانگیز خلق کند که بشود برایش دل سوزاند و با آن همراه شد. تلما و لوئیز پیشکش، میلانی آیا قرمز جیرانی را دیده است؟ حتما دیده ولی از آن نیاموخته. شخصیتپردازی درخشان قرمز و داستان دقیق و درستش باعث میشود نگاه فمنیستی فیلم لابهلای یک داستان عالی گم شود و اصلا به چشم نیاید. میلانی باید اول توان تعریف یک داستان ساده را از خود نشان دهد تا بعد راجع به عقایدش حرف بزنیم. ملی و راههای نرفتهاش چیزی نیست جز تکرار ملال آور حرفهایی بارها گفته شده از یک فمنیست شکست خورده.
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۲۸۷۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبریزی از تکرار این بازی متنفر است!
به گزارش ورزش سه، دیدار آلومینیوم - پیکان تداعی کننده یک خاطره تلخ برای بازیکنان و کادرفنی این تیم اراکی است و در این مسابقه آنها مرتضی تبریزی بازیکن باتجربه خود را از دست دادند و تبریزی با مصدومیت از ناحیه رباط صلیبی رو به رو شد و فصل برای او به پایان رسید.
مرتضی تبریزی در دقیقه 71 بازی با پیکان پس از برخوردی که درون زمین ایجاد شد روی زمین افتاد و پس از حضور کادر پزشکی تیم آلومینیوم از زمین بازی خارج شد و پس از بررسی بیشتر پزشکان مشخص شد که او از ناحیه رباط صلیبی آسیب دیده و فصل را از دست داده است.
این اتفاق تلخ یکی از بازیکنان باتجربه آلومینیوم را از دسترس مجتبی حسینی خارج کرد و با توجه به شرایطی که در ادامه برای این تیم اتفاق افتاد و بسته بودن پنجره نقل و انتقالات و جدایی چند بازیکن از جمع سفید و سبزپوشان اراکی، جای خالی مرتضی تبریزی در بازی برگشت مقابل پیکان بیشتر به چشم خواهد آمد.
این بازی که جنجالهای داوری زیادی داشت با مصدومیت مرتضی تبریزی پراتفاقتر هم شد و تقابل این دو تیم برای مهاجم سابق باشگاه استقلال یک تقابل عادی نخواهد بود و برای او یادآور یک اتفاق تلخ است!
دیدار تیمهای پیکان و آلومینیوم 17 اردیبهشت ساعت 17:00 برگزار خواهد شد.