Web Analytics Made Easy - Statcounter

نگره فاشیسم – فمنیسم (زنگرایی ستیزه‌جو) جاری در آثار میلانی عامل بسیار مهمی است که باعث شده فیلم‌هایش رنگ و بوی سینما و هنر نداشته باشند.

خبرگزاری تسنیم- ایمان هادی

هر تفکر، مکتب و «ایسمی» به ستیزه‌جویی منجر شود، مصداق عینیت یافتن فاشیسم است. نظریه پردازان سیاسی بر این باورند که فاشیسم معنا و ترجمانی محدود به حوزه سیاست ندارد و می‌تواند در سایر حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و هنری بر اساس عدم نژادباوری، فردباوری، تفکرباوری، مذهب باوری، جامعه باوری، حتی در مقیاس‌های کوچک اجتماعی، مصداق و معنا پیدا کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فاشسیم در اقسام مختلف به نژاد ستیزی، ملیت ستیزی، قوم ستیزی، مردم ستیزی، فرد ستیزی، تفکر ستیزی، سنت ستیزی، مدرن ستیزی، زن ستیزی و مرد ستیزی و هر ستیز دیگری می‌انجامد و فاشیسم اجتماعی متفکرنمای امروزی، باستیزه‌جویی رابطه مستقیمی دارد. در امتداد تعاریف پیشین، با توجه به اینکه، هسته دراماتیک آثار سینمایی تهمینه میلانی را مرد ستیزی در برمی‌گیرد، اغلب آثارش، مصداقی از توسعه نوعی فاشیسم ستیزه‌جوی اجتماعی است.

نگره فاشیسم – فمنیسم (زنگرایی ستیزه‌جو) جاری در آثار میلانی عامل بسیار مهمی است که باعث شده فیلم‌هایش رنگ و بوی سینما و هنر نداشته باشند. به عنوان نمونه رادیکال‌ترین فیلم میلانی واکنش پنجم است. «زنگرایی ستیزه‌جو» به عنوان درونمایه اصلی فیلم به ضد خودش بدل می‌شود، هر چند مولف تلاش می‌کند اثرش وجه رئالیستی به خود گیرد ، اما تاکید بیش از اندازه بر مفهوم «زنگرایی ستیزه‌جو» به افسانه‌سرایی مبتذلی از جنس فیلم «دو زن» بدل می‌شود.

عرف منتج از سنت، ولایت فرزندی که پدرش وفات یافته را به عهده پدربزرگ می‌گذارد. در فیلم «واکنش پنجم» فرشته (نیکی کریمی) شخصیت محوری فیلم «واکنش پنجم» با اتکا به شغل نیم بند معلمی، بدون آنکه موقعیت اجتماعی خاصی داشته باشد، از خانه پدرشوهرش، حاج صفدر(جمشید هاشم‌پور)، رانده می‌شود. کارگردان خیلی روشن نوعی سگ صفتی را به صفدر (جمشید هاشم پور)، پدربزرگ سنتی ایرانی نسبت می‌دهد. فرشته یا باید با برادر شوهرش مجید (شهاب حسینی) ازدواج کند، یا اینکه از خانه حاج صفدر برود و او دومی را انتخاب می‌کند. از سوی دیگر صفدر تاب نگهداری فرزندان را ندارد و می‌خواهد بچه‌ها را برای نگهداری نزد عمه‌اشان در اصفهان بفرستد. فرشته در حالیکه پایگاه اجتماعی خوبی به دلیل شغل و درآمد ندارد، به توصیه دوستانش قصد دارد که با بچه‌هایش به دوبی فرار کند.

واقعا پس از چند سال از اکران واکنش پنجم که می‌گذرد این سئوال مطرح است، فرشته قرار است در دوبی، یک شهر توریستی – اقتصادی، با انجام کدام مهارت زنانه‌ای زندگی خود را بگذراند؟ تن فروشی؟ چون شغل دیگری برای یک معلم ایرانی که پشتوانه اقتصادی منطقی ندارد، در این ابرشهر، پیدا نخواهد شد؟ نقشه فرار فرشته و تعقیب شدن توسط حاج صفدر، بازی موش(Matriarchy) و گربه (Patriarchy) سنت و مدرنسیم، آنهم به صورتی جعلی به بازتالیف مجدد «زنگرایی ستیزه‌جو» می‌انجامد. در حالیکه پایان این ستیز با پدرشوهر، به بهانه حضانت فرزند، تن فروشی است! ضعف و ناتوانی مشهود فرشته از او سمبل جهالت و نتوانستن ساخته و ستیزه با پدرشوهر ستیزه پوچی است که دوستان فرشته از جنبه‌های فاشیستی آن لذت می‌برند. چنین روایت باسمه‌ای ضد اجتماعی، با حفره‌های فراوان دراماتیک، بازتاب رفتارشناسی اجتماعی منسوخ و عصرقاجاری مردسالارانه است و رفتارشناسی ماضی به مضارع ربطی ندارد، گذشته به حال و حال به آینده ارتباطی ندارد. اما مولف از آنالیز و تطبیق شرایط با تحولات اجتماعی مضارع ناتوان است. با این تفاسیر ، «گنج قارون» (سیامک یاسمی) در مقابل فیلم واکنش پنجم، فیلم اسکاری محسوب می‌شود. در فیلم «دو زن» مردها سد راه زندگی توام با آرامش زنان هستند،یا مزاحم‌اند یا متعصب و سنتی. بازهم این سئوال پیش می‌آید که این مردان را در کودکی باید زنانی تربیت کرده باشند که چنین وحشی در آثار خانم میلانی تصویر شده‌اند؟

با در نظر گرفتن توسعه اجتماعی کنونی و جایگاه زنان در جامعه امروز که انتخاب می‌کنند، به جای اینکه انتخاب شوند، تفکر و اندیشه فاشیست – فمنیستی میلانی متجلی در آثار سینمایی‌اش، از رویکردهای نوین جامعه عقب می‌ماند. شاید قصه فیلم «بچه‌های طلاق» را در نسبت با عدم توسعه اجتماعی جامعه زن سالار در دهه شصت باور کنیم، شاید فیلم رادیکال و مردستیز «دو زن» را در نسبت با زمان قصه‌اش باور کنیم، اما «ملی و راه‌های نرفته‌اش» در ادامه فیلم‌ «زن زیادی» در واقع تکرار همان مبنای نمایشی فاشیستی - فمنیستی مرد ستیزانه تهیمنه میلانی است که با تغییر رویکردهای اجتماعی کنونی، در تعارض با شرایط زیستی و باورهای اجتماعی امروز جامعه شهری است. جامعه کنونی تغییر را در نسبت با جایگاه زنان پذیرفته است، اما تهمینه میلانی مثل سایر سینماگران متظاهر به سینمای اجتماعی، به یک عقب افتادگی فردی دچار شده و جامعه از او پیشی گرفته؛ و مخاطبان مدرن سینمایی نمی‌توانند خشونت طلبی فیلمساز را نسبت به جامعه کنونی زنان باور کنند.

در این فیلم«ملی و راه های نرفته‌اش» ، مرد ستیزی مرزهای اگزوتیک نمایشی را در می نوردد و به یک مازوخیسم جنسیت طلبانه منجر می‌شود. جامعه ترسیم شده در آثار میلانی تقسیم به سفید و سیاه می‌شود، مردان سیاه در صف اشرار، هیولاهای یک سرو دو گوشی برای بلعیدن زنان هستند و زنان سپیدروی فرشته صفت در چنگال این گروه خشن اسیر شده‌اند. اگر میلانی را بی رحمانه نقد می‌کنیم، صرفا به این دلیل است که او فیلمسازی است که فیلم خوب ساختن را کاملا بلد است. وی دو اثر کاملا تربیتی و درمانگر در کارنامه‌اش دارد، سوپراستار و آتش بس 1. هر دو فیلم درمانگرند، در شرایطی ساخته شده که فیلمساز عصبی و عصیانگر نیست و البته میلانی ادای عصیان را درمی‌آورد و گرنه جین کمپیون هم عصیانگر است، اما عصیان، تجلی در اثرش دارد نه در رفتار فرامتنی.

دو فیلمی «آتش بس 1» و «سوپر استار»، در نقد رفتار مشمئزکننده جامعه مردانه ساخته شده و فیلمساز به جای مواجه فاشیستی – فمنیستی با جامعه مردان، راه حل و درمان را نشان می‌دهد. فیلم اجتماعی شاهکار، مزین به راهکار است. روشی کاملا فرمولیزه شده در هالیوود. اما کارگردان در «ملی و راه های نرفته‌اش» همچنان از ارائه راهکار تعاملی پرهیز می‌کند و مردستیزی را دستاویز دراماتیک خود قرار می‌دهد. سایر فیلم‌های مرد ستیزانه فاشیستی مولف، صرفا به دنبال مسیر داستانی برای خون بازی با جامعه مردانه است. نگاه غلط، پیدا کردن روایت اشتباه، فیلمساز خوش قریحه و مولف فیلم سوپراستار را به سراشیبی سقوط می‌کشاند.

نخستین تجلی نمایشی فاشیسم مردستیز را زمانی در فیلم می‌بینیم که مسئول آموزشگاه خیاطی (خانم سامانی) با صورتی کبود وارد محیط اصلی کارگاه می‌شود. مَلی (ماهور الوند) از نیر (السا فیروزآذر) سئوال می‌کند چرا عینک سیاه روی صورتش زده است؟ نیر پاسخ می‌دهد: شاید شوهرش او را کتک زده است؟ ملی پاسخ می‌دهد نه بابا نیر، شوهرش دکتر است . این صحنه به شدت شعاری، مواجه ستیزه‌جویانه‌ای است که نخ دراماتیک فاشیست – فمنیست را زودتر به مخاطب می‌دهد. حتی مولف سعی نمی‌کند کمی از زمان فیلم بگذرد و مشت خود را برای تماشاگر باز کند. از همان ابتدای فیلم، میلانی، به شکل جاهلانه‌ای اصرار دارد که مردان تحصیلکرده هم به اصطلاح «دست بزن» دارند. امتداد این تصویر را می‌توان در نیمه فیلم دوباره مشاهده کرد. زنی (ستاره اسکندری) در پزشک قانونی با ملی روبرو می‌شود که شوهرش تحصیل‌کرده است و از زبان او می‌شنویم که همسر این پرسوناژ، مهندس است، اما دست بزن دارد. کاملا مشخص است که هدف‌گیری، تنها شخصیت اصلی فیلم، سیامک، نیست و همه مردان هدف مولف هستند.

روایت فیلم «ملی و ...»، از آشنایی ملی و سیامک وارد فاز داستانی می‌شود. ملیحه (ماهور الوند) بواسطه همکلاسی‌اش در کارگاه آموزش خیاطی نیر(السا فیروزآذر)، عاشق سیامک (میلاد کیمرام) راننده یکی از ون‌های فرودگاه می‌شود. دلیل این عشق و علاقه از سوی مَلی، شباهت سیامک به بالی خان هنرپیشه سریال‌های ترکی است. از منظر مولف، زیبایی مردانه هم مورد نقد است و بخشی از ویترین فریب برای اعمال خشونت به شمار می‌رود، در صورتیکه عشق ورزی‌های ساده‌انگارانه زنانه و دخترانه هدف فیلمساز نیست. فیلمساز یک قصد بیشتر ندارد تا نشان دهد پس از جاری شدن خطبه عقد زنان در بند هیولایی‌هایی غیر انسانی اسیرخواهند شد.

مَلی از خودروی سیامک، روبروی منزلش پیاده می‌شود و برادرش این صحنه را می‌بیند. برادر ملی در حرکتی تهاجمی سعی می‌کند با ملی برخورد فیزیکی داشته باشد. کاراکتر پدر ملی (جمشید جهانزاده) با اینکه مانع انجام این عمل می‌شود، اما از این خشونت مستثنی نیست، چون در ادامه فیلم از زبان ملی می‌شنویم که خانواده‌اش (منظورش راس هرم خانواده) اجازه نمی‌دهند در دانشگاه تحصیل کند. برادر مَلی به روابط قبل از ازدواج معترض است و مولف با قصد و نیتی کاملا رادیکال و سنت ستیزانه، با چاشنی فاشیست – فمنیسم، خانواده سنتی را هدف قرار می‌دهد. فیلمساز قصد دارد به شکل فاشیستی روی تماشاگر تاثیر بگذارد و فراموش می‌کند، متد رفتاری خانواده ملی بر اساس سنت است. سنت یک مفهوم باثبات است، حتی اگر خانم مهندس و همسرش، معماری کل شهر تهران را زیر رو کنند؛ سنت همیشه سنت است.

از سوی دیگر، برداشت شخصیت محوری ازعشق، در حدود تماشای سریال‌های ترکی و یافتن عشقی مشابه با بالی خان است. با همین میزان فهم عمومی، اگر پرسوناژ مَلی، دکترایش را از اکسفورد گرفته بود، بازهم به دلیل الگوی ذهنی شکل گرفته‌اش توسط سریال‌های ترکی، عاشق کاراکتر سیامک می‌شد، چرا فیلمساز ساده‌انگاری زنانه را نقد نمی‌کند؟ چون مولف خیلی عجله دارد تا عروسی برگزار شود و هیولای سیامک را به نمایش بگذارد.

فیلمساز، ملی را به عنوان «زن انتخاب کننده» برگزیده است، در طول فیلم نیز شاهد هستیم که مَلی با تهدید و ارعاب و همسر سیامک نشده است. در پیوند با نحوه انتخاب، نکته ضروری این است که خانواده مَلی که ظاهرا با انتخابش، مشکل دارند، مدتی مخالفند و پس از مدتی با اصرار ملی و سیامک می‌پذیرند که این دو باهم ازدواج کنند. یعنی بدون هیچ مراسم نامزدی و آشنایی به صورت ناگهانی بساط مراسم ازدواج را فراهم می‌آورند. آیا ازدواج ناگهانی ملی و سیامک، با عقلانیت اجتماعی عرفی، با ویژگی محتاطانه خانواده سنتی ملی، نسبتی دارد؟ چرا یکدفعه مخالف؟ چرا یکدفعه موافق؟ چرا ناگهان ازدواج؟ حتی خانواده ملی توصیه نمی‌کند که مدتی با سیامک نامزد و معاشرت داشته باشند.

در نمایش‌های دست چندم تلویزیونی و حتی در فیلم‌های دختر پسری دوران اصلاحات، تمام این نکته سنجی‌ها در متن آثاری با چنین مضامینی لحاظ و دوران آشنایی، چاشنی چنین ازدواج‌های جاهلانه‌ای می‌شد تا نمایش شکل منطقی‌تری شکل پیدا کند و برای خانواده و دختردم بخت، فرصتی فراهم می‌شد که دختر، خواستگارش را بیشتر بشناسند. نگارنده اصرار دارد نگره‌های جامعه شناختی فیلمساز دقیق نیست، اصلا به جامعه متوسط و معمولی هم نزدیک نیست. مولف به صورت هیجانی با جامپ‌های روایی خیلی سریع و قاطعانه می‌خواهد از تقسیم بندی خیر و شر، مرد و زن ،به نفع نگره‌های فاشیستی – فمنیستی مد نظرش بهره‌برداری کند. میلانی هم مثل سینماگران ایدئولوژیک سینما با هر نگره سیاسی، مشتاق پرتاب پیام به سوی تماشاگر است. اشتیاق برای پیام دهی چه ربطی به سینما دارد؟ برای پیام دهی باید یک سرویس پیامکی ابتیاع کرد.

گاف دیگر فیلم در تناقض رفتاری نَیر نمود پیدا می‌کند. ظن دراماتیک مهم را نیر (السا فیروزآذر) در این فیلم بوجود می‌آورد و به نوعی تعادل روایی فیلم را برهم‌ می‌زند. اگر خانواده مَلی عقلانیت رایج عرفی را از خود بروز نمی‌دهند و دوران نامزدی را به دخترشان پیشنهاد نمی‌دهند، چرا «نیر» خواهر سیامک که خود آسیب دیده جریان خشونت خانگی توسط برادر و پدرش است و در دورانی که پدر و برادرش دست بزن داشته را درک کرده ، این اطلاعات را قبل از ازدواج در اختیار ملی قرار نمی دهد؟ با افزایش میزان بروز خشونت از سوی سیامک، نَیر دایه مهربانتر از مادر می‌شود. این مسئله به هیچ وجه عقلانی- دراماتیک نیست و به غیر قابل باور بودن فیلم و تصنعی شدن درام دامن می‌زند.

میلانی تنها یک تصویر از مردان را می‌تواند ترسیم کند و آن مردِ بد است، مرد خوب یعنی همسرش؛ شخصیت‌های مرد خشن فیلم «ملی و ...» به صورت باثباتی از بچه‌های طلاق تا «مَلی و ....» تغییر نکرده‌اند. فیلمسازی میلانی مبتنی بر کشف یک روش معین بر اساس فاشیسم – فمنیسم، در یافتن نخ درام و پردازش یک شکل با ثبات همیشگی است. یعنی قصه‌های مشابه یک فیلمساز به طور مداوم به فیلم سینمایی مختلفی بدل می‌شود و چنین آسیب‌هایی را نیز به همراه خواهد داشت. حسن (محمدرضا فروتن) در دوزن، دائما در فیلم‌های میلانی به صورت عجیب و غریب تکرار می‌شود. مریضی «مرد بودن» را اغلب کاراکترهای فیلم های میلانی دارند و هیچوقت خوب نمی‌شوند. حتی در فیلم متوجه می‌شویم، پدر سیامک دست بزن دارد. گویی حسن (محمدرضا فروتن) فیلم دو زن بازنشسته شده و در نقش پدر سیامک روی صندلی چرخدار نشسته است. از طرفی پدر خشن یادآور، شخصیت پدر عاطفه فیلم بچه‌های طلاق است. نیمه ابتدایی فیلم «مَلی و ...» آنقدرگاف های اساسی دارد که نمی‌توان از نیمه دوم فیلم تحلیلی ارائه کرد.

خانم فیلمساز نگاهی خشونت طلبانه نسبت به جامعه مردانه دارد و مولف خشونت اغراق شده‌ای را سالیان متوالی در آثار مختلف به مردان نسبت می‌دهد. در صورتیکه جامعه ایرانی مرد سالار طبق یک سنت قدیمی دست روی ضعیفه بلند کردن را قبیح می‌داند. با توجه به تحولات اجتماعی کنونی، عبارت ضعیفه از فرهنگ عامه حذف شده و واژه بانو و کدبانو جایگزینش شده است، اما تحلیل، تفسیر و تصویری که فیلمساز از جامعه مردانه ارائه می‌دهد متعلق به دوران «ضعیفه» و «منزل» صد سال پیش است. اگر فیلمساز جامعه را خوب ببیند، خواهد فهمید در سینمای ایران زنان فیلمساز از منیرقیدی تا نرگس آبیار و حتی خود فیلمساز، بخشی از افتخارات تغییر و تحول در جامعه ایرانی به شمار می‌روند. اما میلانی با تعمد خاصی در آثار فاشیستی مرد ستیز‌اش ، تحولات اجتماعی را تعمدا نادیده می‌گیرد.

R1439/P1439/S4,34/CT4

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۵۹۳۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

باید معنای مدرن «بدن» و پیوند آن با زیبایی به چالش کشیده شود

به گزارش خبرگزاری مهر، به همت معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه ادیان و مذاهب وبینار تخصصی «حجاب در سپهر عمومی» با حضور و سخنرانی حجت‌الاسلام مهراب صادق‌نیا؛ استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با موضوع «جهان مدرن، فردیت و پوشش شرعی» برگزار شد.

حجت‌الاسلام مهراب صادق‌نیا با بیان اینکه سخن در مورد پوشش شرعی و مدرنیته با توجه به فضای کشور کار سخت و نیازمند بررسی نظریات به صورت دقیق است، گفت: گاهی ما به پوشش به عنوان امری مورد تاکید دین نگاه می‌کنیم و یعنی به مثابه موضوعی که دین آن را الزام و نیز آن را معنا کرده است. از منظر اسلام و فقهای بزرگوار شیعه، حجاب یک امر مسلم شرعی و الزام دینی است و همه کسانی که ایمان دارند برای نشان دادن ایمان و میزان تعهد خود باید به همه دستورات شرعی و از جمله حجاب عمل کنند. از منظر دین حجاب لزوماً به معنای محدودیت فردی و شخصی نیست؛ بلکه تقویت نوعی خویشتنداری اجتماعی و تعهد جمعی است. در این معنا، حجاب امری فرا جنسیتی است یعنی درست است که از طرف بانوان اعمال می‌شود ولی امری فرا جنسیتی است و به نظم اجتماعی معطوف است.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه حجاب یک موضوع شرعی و در عین حال، عامل نظم اجتماعی است، تاکید کرد: دشمنان، اپوزوسیون و مخالفان دین تلاش می‌کنند تا این امر شرعی و اجتماعی را که مقوله‌ای فرهنگی و اجتماعی است سیاسی و امنیتی جلوه دهند و ما باید با اعتماد به هوش فرهنگی ملت کرده و آن را تقویت کنیم و از طریق کار فرهنگی، اصلاح نظام آموزشی و تقویت پیوندهای خانوادگی از این چالش عبور کنیم.

وی با بیان اینکه در سنت دینی حجاب با مفهوم عفت گره خورده است، اظهار کرد: نه تنها در جوامع اسلامی بلکه در تمامی جوامع، عفت یک امر اخلاقی است، یا حجاب با مفهوم وفاداری به خانواده در سنت دینی ما گره خورده است که باز مفهومی فرا دینی است و همه جوامع آن را امری اخلاقی می‌دانند و عدم وفاداری در تمامی جوامع، یک چالش بزرگ است.

حجاب امری اجتماعی برخاسته از مذهب است

دکتر صادق‌نیا با بیان اینکه می‌توان به حجاب به مثابه یک امر اجتماعی برخاسته از مذهب توجه کرد، اظهار کرد: حجاب، نظمی اجتماعی معطوف به پوشش است که دینی است؛ در گذشته ما پوشش به مثابه یک نظم اجتماعی دینی حاکم بوده است و دینداران نظم معطوف به پوشش را از فضای دینی می‌گرفته‌اند؛ نظمی که حتی مخالفت حکومت‌ها در پاره‌ای از موارد هم نمی‌توانست مانع آن شود و آن را تهدید کند؛ کما اینکه در دوره رضاخان این وضع را شاهدیم یعنی با اینکه حکومت خواستار از بین رفتن این نظم اجتماعی بود ولی باز مردم مقاومت کردند چون جامعه ایران، دینی بود و همچنان هم دینی است همچنین پوشش به مثابه یک امر اجتماعی، نمادی برای نشان‌دادن باورداشت‌های مذهبی است و صرفاً یک امر شخصی نیست بلکه نمادی از منظر جامعه‌شناختی برای نشان‌دادن باور داشت جامعه است.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه ما نمادهایی چون گنبد، گلدسته، بارگاه و زیارت و یا نمادهای صوتی مانند لفظ “سلام علیکم” را داریم، اضافه کرد: سلام از نظر شرعی، مستحب است ولی از نظر اجتماعی بیانگر اسلامی‌بودن جامعه است. حجاب هم مانند این نمادها است یعنی وقتی کسی به ایران بیاید می‌بیند که زنان ایرانی با حجاب خود نشان می‌دهند مسلمان هستند لذا پیامد حجاب و خود حجاب، امری اجتماعی است و تاکید بر حجاب هم تاکید بر حفظ نماد مذهبی است و خیلی با مسائل شخصی دیگر فرق دارد؛ مثلاً کسی در خلوت خود نماز بخواند و یا نخواند به مثابه امر اجتماعی تبدیل به نماد نشده است ولی حجاب، نماد و نشانگر نظم دینی اجتماعی است.

وی افزود: حال باید ببینیم که این امر اجتماعی (حجاب) در دنیای مدرن با چه چالش‌هایی روبروست و نهاد دین برای حفظ این نظم چه کارهایی باید بکند. مدرنیته با نمادهایی چون عقل‌گرایی و فردگرایی، مرجعیت گریزی و نقادی سنت شناخته می‌شود و از مهمترین مؤلفه‌های آن هم تاکید بر فردگرایی است که گریز از نظم اجتماعی و همسانی و … از پیامدهای ناگوار آن است و چون جامعه بدون نظم اجتماعی، اداره نمی‌شود لذا جوامع غیردینی هم با این چالش فردیت روبرو هستند. تاکید بر فردگرایی، تاکید بر تمرد و غیر همسانی با دیگران و آزادی و … است در حالی که جوامع غیردینی هم معتقدند که آزادی نباید صورت بندی نظم اجتماعی را بهم بزند.

فردگرایی؛ تهدیدی برای حجاب

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه مخالفت با نظم اجتماعی به بهانه آزادی در پوشش و …مورد پذیرش جوامع نیست و هر کسی به بهانه فردگرایی نمی‌تواند مخل این نظم شود، تصریح کرد: مدیران یک جامعه باید تلاش کنند تا نظم اجتماعی توسط فردگرایی تهدید نشود و این کار می‌تواند با کارهای فرهنگی یا مهندسی و مدیریت فرهنگ و قانون و … انجام شود به همین دلیل، حتی اگر به پوشش به مثابه یک امر شرعی هم نگاه نکنیم و نگوییم که اساساً در فقه و رساله‌ها آمده است باز به عنوان یک قانون اجتماعی که باعث نظم اجتماعی است باید چاره اندیشی شود البته اینکه چه کاری و چگونه انجام شود هم مهم است.

دکتر صادق‌نیا با اشاره به چالش دیگر مدرنیته برای حجاب یعنی تغییر هویت و معنای برخی مفاهیم دینی، گفت: حجاب در دل خود معنا دارد مثلاً حجاب به عفاف و حیا و … گره می‌خورد ولی جهان مدرن ممکن است این معانی را تهدید کند یا تغییر دهد؛ مثلاً مفهوم غیرت، ناموس و … توسط رسانه‌های جهان جدید و بیگانه و دشمن در حال تهدید شدن است؛ جامعه ایران همیشه به ناموس به مثابه یک امر ارزشی و مقدس می‌نگریسته است یا به غیرت به عنوان مفهوم ارزشی توجه کرده است ولی یکسری رسانه‌ها ممکن است این مفاهیم را سخیف جلوه دهند و بگویند غیرت و ناموس، اموری ارزشی نیستند و قتل‌های ناموسی را هم پررنگ کنند تا به مفهوم ناموس و اهمیت آن در جامعه ایران بتازند. حجاب هم معنای فضیلت‌مندانه‌ای از قدیم در خود دارد و با امنیت خانواده گره خورده است؛ حجاب راهی برای احساس خوشایندی میان یک زوج و نشان دادن میزان تعهد و وفاداری به زندگی بوده است.

تغییر مفهوم بدن در مدرنیته

این عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به تغییر مفهوم بدن در دوره مدرن، گفت: در جهان جدید همانطور که مفهوم خیلی از کلمات تغییر کرده است، مفهوم بدن هم عوض شده است؛ مثلاً در گذشته راه پله در معماری معنایی داشت که بر اساس آن چندان به آن توجهی نمی‌شد و در بیرون از منزل قرار داده می‌شد؛ ولی امروز معنای آن تغییر کرده و بر اساس همین تغییر در وسط منزل قرار داده می‌شود و دکوراسیون زیبا دارد و در وسط خانه است. معنای بدن هم در دنیای مدرن عوض شده است؛ در گذشته بدن با سلامتی و کار و تلاش گره خورده بود ولی الان با مفهوم زیبایی و دیده‌شدن پیوند خورده است. اینکه بدن باید به مثابه یک شیء زیبا دچار تغییرات شود و حتی ورزش هم که می‌روند برای حفظ زیبایی است و نه سلامتی صرف. وقتی بدن دچار چنین تغییر مفهومی شود رفتار با بدن هم تغییر می‌کند یعنی وقتی بدن با زیبایی پیوند خورد باید نمایش داده شود و زیر لباس پنهان نماند و این تغییر معنا چالش بزرگی برای نظم اجتماعی معطوف به پوشش است که خاستگاه آن دین است.

وی افزود: در جامعه‌ای که خواهان حفظ این نظم اجتماعی است باید از نظر فرهنگی به مفهوم بدن و تغییرات آن توجه داشته باشد، یعنی باید معنای بدن و پیوند آن با زیبایی به چالش کشیده شود و این تغییر معنا اصلاح شود و مفهوم بدن با سلامتی و کار و تلاش پیوند و گره بخورد.

چالش تنهایی و رابطه آن با حجاب

دکتر صادق‌نیا با اشاره به چالش تنهایی مدرن، اظهار کرد: در دنیای جدید انسان‌ها خیلی تنها هستند و وقتی جلوی آینه می‌ایستند با بدنشان گفت‌وگو می‌کنند و در این گفت و گوها به این نتیجه می‌رسد که بدنشان چیزی نیست که از آن انتظار دارند به همین دلیل فکر می‌کنند که لازم است تغییراتی در گونه و بینی و لب و ابرو و … ایجاد کند تا چهره و بدنش بیشتر باب میل خودش شود لذا این تنهایی هم چالشی برای نظام شرعی اجتماعی یعنی حجاب است. از جمله مواردی که در بحث تنهایی مطرح است مساله پوشش است و اینکه آیا این مدل پوشش با تعریف من از بدن سازگار است؟

وی تاکید کرد: برای چاره‌اندیشی در مورد پوشش علاوه بر وضع قوانین باید به مساله تنهایی هم فکر و این تنهایی را پر کنیم؛ این تنهایی با ارتباط بیشتر با دیگران و افزایش فعالیت اجتماعی و ارضای سودمندی پر خواهد شد و در این صورت انسان‌ها کمتر به سوژگی بدن می‌پردازند. این موارد چالش‌های مدرنیته برای نظم اجتماعی ناشی از دین است و جامعه امروز ایران هم اگر خواهان این نظم است باید به این چالش‌ها توجه کند. البته در کشور ما به جز این فرایندهای به نسبت طبیعی یکسری چالش‌ها و متغیرات غیرطبیعی و مزاحم هم داریم.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه متغیرهای مزاحم این مساله را از یک چالش صرفاً فرهنگی به سمت سیاسی و امنیتی سوق می‌دهند و این هم یکی از چالش‌ها است، بیان کرد: جامعه ایران هوش فرهنگی بالایی دارد و می‌تواند خود را با شرایط جدید وفق دهد و سازگار کند؛ ما در طول تاریخ منازعات قومی و دینی و مذهبی نداشته‌ایم و این نوع نزاعات کم است و دلیل آن هوش فرهنگی بالاست و این هوش می‌تواند ما را در مواجه با چالش‌ها موفق کند و به سمت پوششی برود که ضمن سازگاری با جهان جدید اصالت شرعی را هم حفظ کند. البته متغیرات مزاحم در هوش فرهنگی می‌توانند اخلال ایجاد کنند.

تلاش دشمن برای تغییر ماهیت حجاب از فرهنگ به سیاست و امنیت

صادق‌نیا بیان کرد: در کشور ما خلوص مساله حجاب به عنوان یک مساله شرعی و اجتماعی خالص توسط رسانه‌ها، اپوزوسیون و دشمنان و … تهدید شده است؛ دایماً در اذهان مردم القا کرده‌اند که حجاب و پوشش شرعی مخالف آزادی است یعنی آن را به امر سیاسی تبدیل یا القا می‌کنند که حجاب، رهاورد جمهوری اسلامی در این ۴ دهه است در حالی که حجاب نظم اجتماعی قرون متعدد است و البته جمهوری اسلامی به مثابه یک حکومت دینی خود را متعهد می‌داند از همه شعائر مذهبی دفاع کند. در این صورت هوش فرهنگی ممکن است اختلال کارکردی پیدا بکند. بنابراین باید از هوش اجتماعی مردم حمایت شود و این کار می‌تواند از طریق وضع قانون و امور فرهنگی دنبال شود. البته این تقویت هوش فرهنگی ممکن است در مواردی همراه با بدسلیقگی باشد.

صادق‌نیا تصریح کرد: پوشش می‌تواند شرعی باشد و از منظر فقهی به آن بنگریم و می‌تواند به مثابه امر اجتماعی باشد که البته خاستگاه سنتی و مذهبی داشته باشد که می‌تواند به دلیل تنهایی، سوژگی بدن و فردگرایی که مؤلفه‌های جهان مدرن است تهدید شود و راهکار مواجهه با آن هم تقویت هوش فرهنگی بالای مردم ایران است که این هوش هم از طریق یکسری متغیرات دستکاری می‌شود.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه اجماع مذهبی در پشت مساله حجاب وجود دارد، اظهار کرد: حال اگر کسانی بخواهند چنین نظم اجتماعی یعنی حجاب نباشد در این صورت آن جامعه توصیف به مسلمانی و اسلام نخواهد شد ولی باید توجه کنیم حجاب مساله کاملاً اجتماعی و نماد مسلمانی و مذهبی‌بودن یک جامعه است و تا زمانی که جامعه خود را دینی توصیف می‌کند این نظم هم باید وجود داشته باشد.

صادق‌نیا در پایان افزود: به نظر بنده بهترین چیز برای بهبود وضع حجاب، تقویت رابطه افراد و اعضای خانواده و به خصوص پدر با دختران خود است البته باید در سیستم آموزشی جامعه و وضع فرهنگی تغییر دهیم و چاره بیندیشیم و از تربیت گلخانه‌ای اجتناب کنیم یعنی اینکه فقط یک گروه محجبه تربیت شوند کافی نیست و باید در حوزه سیاست و قدرت و دانشگاه و … همه دست به دست هم بدهند و دنبال راهکار فرهنگی و اجتماعی باشیم.

گفتنی است این وبینار تخصصی چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۳۰ با حضور و سخنرانی دکتر فاطمه توفیقی عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با موضوع «مساله شناسی حجاب» ادامه خواهد داشت.

کد خبر 6100230 فاطمه علی آبادی

دیگر خبرها

  • نقش انتخابات در بهبود رشد فرهنگ و زندگی اجتماعی جامعه
  • باید معنای مدرن «بدن» و پیوند آن با زیبایی به چالش کشیده شود
  • افزایش ۳۰ درصدی تعداد تشکل های جامعه کارگری در دولت سیزدهم
  • فقر پژوهش در حوزه خشونت سیاسی
  • صلح و سازش، ظرفیتی برای کاهش جمعیت کیفری
  • نقش هلال احمر در توسعه اجتماعی ستودنی است
  • بیداری غرب، پیام امامت انقلاب اسلامی ایران است
  • رضایت حاکمیت به پوشش زنان ۲۰ سال پیش | همان بدحجابانی که کافر بودند!
  • جامعه‌شناختی تفکرات اجتماعی
  • مصالحه ۷۸ درصدی پرونده‌ها در مراکز مشاوره پلیس ایلام